بنيادگرايي ومواد مخدردرافغا نستا ن
وفا وفا


بعدا زسال 1979بخشی از فعاليت های مخفی سازمان سيا ايجاد \"يك شبكه بنياد‌گرای اسلامی” بود كه به آن نام \"جهاد\" و جنگ مقدس برعليه شوروی داده شد. اين شبكه از طرف ايالات متحده و عربستان سعودی پشتيبانی مي شد. اما بخش اعظم كمك مالی اين عمليات از طريق قاچاق مواد مخدر در \"مثلث طلايی” (منطقه توليد ترياك در آسيای مركزی و افغانستان.) تامين مي شد. در سال 1985 ريگن رييس جمهور وقت آمريكا دستورالعمل امنيت ملی شماره 166 را امضا كرد. براساس اين دستورالعمل بايد كمك نظامی را به مجاهدين هرچه بيشتر تقويت نمود تا به از همپاشی قوای شوروی و خروج آنان از افغانستان منجر شود. كمك های نظامی به شدت افزايش يافت، به طوري كه در سال 1987 سلاح های تحويلی به مجاهدين به 65 هزار تن رسيد. در طی اين مدت سيل متخصصان سيا و پنتاگون به طور پنهانی و بی وقفه راهی ستاد فرماندهی سازمان اطلاعات پاكستان - ای.اس.اي- واقع در شاهراه اصلی راولپندی شد. در همين محل كارشناسان سيا و پنتاگون برای سازمان دادن جنگ شورشيان افغان برعليه قوای شوروی با ماموران اطلاعاتی پاكستان ديدار مي كردند. سازمان سيا از طريق سرويس اطلاعاتی پاكستان نقش كليدی در تربيت نظامی مجاهدين افغانستان داشت. مدارسی كه توسط بنيادگرايان وهابی و پشتيبانی مالی عربستان تشكيل شده بودند تدريجا تدريس تكنيك های جنگ های چريكی سازمان سيا را در تعاليم خود گنجاندند. ايالات متحده آمريكا از ديكتاتور پاكستان جنرال ضياالحق در تاسيس هزاران مدرسه علميه در پاكستان پشتيبانی كرد، مدارسی كه از آنان \" طالبان\" سر برآوردند. بدينسان سازمان سيا تلاش خود را بر ترويج اين انديشه گذاشته بود كه از اسلام يك ايده سياسی اجتماعی به سازد.
سازمان سيا عمليات براندازی حكومت افغانستان را آغاز كرده بود. اكنون روشن است كه هدف واقعی واشنگتن راه اندازی جنگی داخلی در افغانستان بود، جنگی كه بيش از بيست سال ادامه يافت. برژينسكی مشاور امنيت ملی دولت كارتر در يك مصاحبه مطبوعاتی در 1998 حمايت از مجاهدين افغان توسط سازمان سيا را به اين شكل تاييد كرد:\"برژينسكی: براساس اطلاعات رسمی، سازمان سيا كمك به مجاهدين افغان را از سال 1980 يعنی بعد از حمله نظامی شوروی به افغانستان در 24 دسامبر 1979 آغاز كرد. اما حقيقت امر تاكنون مخفی نگه داشته شده است. واقعيت اين است كه در سوم ژوييه 1979 آقای كارتر رييس‌جمهور دستورالعملی را امضا نمود كه برطبق آن بايد به مخالفان دولت طرفدار شوروی در افغانستان به صورت مخفی كمك مي شد. در آن روز من يادداشتی تقديم رييس‌جمهور نمودم و درآن شرح دادم كه به نظر من اين كمك مخفی به دخالت نظامی شوروی در افغانستان منجر خواهد شد. *خبرنگار: در صورت عدم ريسك، شما طرفدار اين \" كمك مخفی” بوديد؟ آيا نمي خواستيد با اين عمل باعث تحريك شوروی و دخالت نظامی اين كشور در افغانستان شويد؟ برژينسكی: مسئله را خوب بيان نمی كنيد. ما قصد نداشتيم روسها را به دخالت نظامی در افغانستان هل بدهيم. ولی اين كمك های پنهانی ما به مخالفان، احتمال اين دخالت را بالا می‌برد. خبرنگار: وقتی شوروی ها دخالت آمريكا در امور افغانستان و مبارزه با آن را برای توجيه ورود خود به اين كشور مطرح كردند، هيچكس آن را باور نكرد. پس آنان حقيقت را می گفتند. آيا امروز تاسف نمی خوريد؟ برژينسكی: تاسف! برای چه؟ اين عمليات پنهانی ايده فوق العاده ای بود. روس ها در افغانستان بدام افتادند و شما از من مي خواهيد كه تاسف بخورم. روزی كه شوروی رسما از مرزهای افغانستان گذشت برای رييس جمهور وقت آقای كارتر يادداشتی فرستادم و متذكر شدم \"حالا نوبت ماست كه ويتنامی برای اتحاد شوروی ايجاد كنيم\" در واقع مسكو برای ده سال درگير جنگی شد كه نمی توانست از آن پشتيبانی كامل به عمل آورد و در نهايت به تضعيف امپراطوری اتحاد جماهير شوروی و فروپاشی آن منجر شد. خبرنگار: حتی از اين هم متاسف نيستيد كه به بنيادگرايان اسلامی از حيث سلاح و آموزش كمك كرديد و بعدها آنان به تروريست تبديل شدند؟ برژينسكی: از نگاه تاريخی چه چيز با ارزش تر است؟ بنيادگرايان يا فروپاشی اتحاد شوروی؟ عصيان چند مسلمان يا آزادی اروپای شرقی و پايان جنگ سرد؟ شايد امروزبگويد که جنگ افغا نستا ن بعد ازسال 2001وبا تلا ق عراق را محاسبه نکرده بود م . در اثر سياست هاي مداراجويانه، افغانستان به مركز مافياي مواد مخدر مبدل ميشود. اين لكه ننگيست بر دامن دولت كرزي. مبارزه عليه اين آفت، درحاليكه سلاطين هيروئين در پست هاي كليدي لميده اند، عوامفريبي است. وارد كردن فشار بر دهقانان بخاطر مبارزه با اين پديده ستمكاري است. بايد كار را با بنيادگرايان يكطرفه كرد كه عوامل اصلي كشت و تجارت مرگ به حساب ميروند. «نيويارک تايمز» نام فقط سه تن از آنان را افشا نمود. وزير داخله نيز اعلان كرد كه ليستي از هيرويين سالاران در مقامات بلندرتبه دولتي را در دست دارد. ولي مردم ميپرسند چرا نامهاي اين خاينان برملا نميشود؟ وزير داخله با عدم افشاي ليستش، خود را موقف اصولي خود را نيز زير سوال برد. در كشوري كه مافياي مواد مخدر حاكميت داشته باشد، صحبت از حقوق بشر و دموكراسي شوخي دردناکي بيش نيست.
مخوف تر از سلاح كشتار جمعی ، سلاحی در افغانستان توليد انبوه می شود كه در پايان قرن بيست در آمد حاصل از آن بين 100 تا 200 ميليارد دلار تخمين زده می شد: ترياك و هروئين. بزرگترين دغدغه ارتش و سازمان اطلاعات پاكستان پذيرش نقش گارد ويژه قاچاق مواد مخدر برای اين ارتش و سازمان اطلاعاتی از سوی امريكاست. تجارت بين‌المللی مواد مخدر كه سود سالانه آن به ده ها ميليارد دالر سرمي زند به اندازه تجارت نفت اهميت پيدا می‌كند. از اين لحاظ كنترل ژئوپوليتيك شبكه های مواد مخدر به همان اندازه كنترل لوله های نفت و گاز اهميت استراتژيك دارد. از درون همين تجارت مرگ و رخوت حكومت های مرتجع مذهبی سر برآوردند و جنبش های اسلامی از درآمد حاصل از آن ارتزاق كردند. جنگ واشنگتن درافغانستان در سال 2001 و استقرار حكومت مورد حمايت آمريكا توليد ترياك را به شدت افزايش داد و شبكه قاچاق مواد مخدر را بازسازی نمود. كشت خشخاش به طور قابل ملاحظه ای افزايش پيدا كرد. بازارهای ترياك به سرعت احيا شدند و از فردای يازدهم سپتامبر قيمت ترياك در افغانستان سه برابر شد. در آغاز سال 2002 بهای هر كيلو ترياك به دالر ده برابر بهای سال 2000 بود. براساس ارزيابی صندوق توسعه ملل متحد – آنكتاد- توليد ترياك در سال 2002 نسبت به توليد آن در سال 2001 حدود 675 درصد افزايش نشان مي دهد. كشت خشخاش در افغانستان : زمين زير كشت به هكتار ---------- سال 71.470 ---------- 1994 53.759 ------------------------- 1995 56.824 -------------- 1996 58.416 ----------------- 1997 63.674 ----------------- 1998 90.983 ------------------ 1999 82.172 -------------- 2000 7.606 ------------ 2001 65000آمار سال 2002 بنيادگران افراطی در افغانستان سعی گسترده مينمايند تا از اعتقادات دينی مردم بهره برداری نموده و در گام نخست دين را در قالب ايدئولوژی بگنجانند و بعد آن را در حاکميت سريان بدهند .پی افکندن حکومت ايدئولوژيک تفسيرها و تعبيرهای جداگانه جامعه را بسوی تشتت ميکشاند. چنانچه بعد از سال ۱۹۹۲ شاهد بوديم که حاکميت ها برداشت های خاص و متفاوتی از حکومت اسلامي داشت. دريغا که مدعيان دروغين دموکراسی اين دستاورد دو صد ساله مردم افغانستان را در ثور 1371 با استقرار رژيم مذهبی بوسيله بنيادگرايان اسلامی سرکوب خونين نموده جای يک نهضت دموکراتيک قانونگرا و بافرهنگ را گروهی از جامه سپيـدان سياهدل بنيادگر اشغال نموده, که انها بجز تفنگ و کشتن چيزی ديگری از فرهنگ تمدن انسانی را برسميت نمی شناسند. مسلماٌ که پسران شان نيز در طول23 سال جنگ و سيزده سال سقوط نهضت بجز از واژه های جنگ و قتل و خشونت و دهشت افگنی چيز ديگری را به ارث نبرده اند آنچه را که دارند ببازار عرضه ميکنند . در چنين اوضاع و احوال و مو جوديت چنين گروهها و اشخاص مشق و تمرين دموکراسی صحبت يکی از وکلای ملت در پارلمان دورهً سيزده شوراي ملی که ميگفت :\" جامعهً فيودالی ضد دموکراسی را جامعهً دموکراتيک جازدن در حقيقت امر پل پای دزدان دموکراسی را پوشاندن و خاک زدن بچشم مردم است\". واقعاً سيستم جهانی استعمار نوين تحت عنوان مبارزه با کمونيزم چنان گناه غير قابل عفوه را در ايجاد رشد و تکامل بنيادگرايی اسلامی و سر کوب نهضت دموکراسی در يک عده از کشور ها از جمله در سرزمين بپا خواسته افغانستان مر تکب شدند که اکنون کفارهَ آنرا نه تنها توده ميلونی اين سرزمين ها می پردازند بلکه خودآنها نيز در پروسه شخصيت سازی تفنگداران بنيادگرا بهای ا ين گناه شان را در حوادث خونين وضد انسانی يازده سپتامبر و شرارت تروريزم بين المللی, که دامنگير اکثر کشور های جهان شده است پرداخته باصطلاح \"آ نچه را که کشت نموده اند حاصل آنرا درومي کنند .
(ای.اس.ای) وبنيا دگرايان اسلا مي سيا \"كمك های مخفی” خود را به \"جهاد مقدس\" از كانال سازمان اطلاعاتی نظامی پاكستان سازمان داد. به بيان ديگر برای موفقيت اين عمليات مخفی واشنگتن بايد نيت واقعی خود را كه سرنگونی دولت وقت افغانستان و نابودی اتحاد شوروی بود پنهان مي كرد. به همين دليل با آن كه ميلتون بردمن از اعضای برجسته سازمان سيا ادعا می‌كند كه اين سازمان نبود كه عرب ها را تعليم نظامی می‌داد، براساس اطلاعات عبدالمنعم سيد علی عضو مركز تحقيقات استراتژيك قاهره، بن‌لادن و عرب های افغان تعليمات نظامی خود را در سايه پشتيبانی سازمان سيا دريافت كردند. ميلتون بردمن تصديق می‌ كند كه بن لادن از نقشی كه واشنگتن به او داده بود هيچ اطلاعی نداشت. بن‌لادن خود مدعی است \" نه من و نه برادرانم در جريان هيچ كمكی از آمريكا نبوديم\". سيا با تحريك احساسات ملی و مذهبی مجاهدين اسلامی به آنان اجازه نداد كه بفهمند در حقيقت به نفع عمو سام مبارزه می ‌كنند. بدينسان عليرغم ارتباط تنگاتنگ سرويس های جاسوسی بلند پايه با يكديگر، افسران مجاهدين هيچ رابطه مستقيمی با واشنگتن و سيا نداشتند. با پشتيبانی سازمان سيا و كمك نظامی ايالات متحده سازمان اطلاعات پاكستان ای.اس.ای به يك سازمان موازی پرقدرت تبديل شد كه در تمام عرصه های حكومتی حضور داشت. پرسونل ای.اس.ای كه متشكل از افسران نظامی، ماموران اطلاعاتی و اداری بودند به حدود 150 هزار نفر رسيد. پس از بركناری بوتو و به قدرت رسيدن ضياالحق مناسبات ای.اس.ای و سازمان سيای آمريكا به طرز محسوسی گرم تر شد. ضمن اين كه عمليات سيا موجب شد رژيم نظامی ضياالحق روز به روز قدرتمند تر شود. درجريان جنگ داخلی در افغانستان رژيم پاكستان حتا بيش از ايالات متحده مواضع ضد شوروی مي گرفت! در سال 1980 كمی بعد از ورود نظامی شوروی به افغانستان، ضياالحق به رييس ای.اس.ای ماموريت داد برای اغتشاش در جمهوري های آسيای مركزی شوروی دست به كار شود. اين اقدامات را سازمان سيا بعدها و از اكتبر 84 شر وع كرد. در واقع سازمان سيا از ماموران پاكستانی محتاط تر عمل مي كرد. پاكستان و ايالات متحده نيروهای درگير در مسئله افغانستان را با عنوان اين كه حاضر به مذاكره و حل مسالمت آميز مسئله افغانستان هستند فريب داده و به عمليات پنهانی برای ايجاد اغتشاش بيشتر ادامه مي دادند.
May 1st, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات